17
اساسا "تهاجم فرهنگی" در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشهای و عمیق است؛ همهجانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ کارساز و خطرزاست. علاوه بر اینها، "تهاجم فرهنگی" همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بیسر و صداست و قربانیان آن بیشتر قشر جوان هستند (قیصی زاده 1363).
در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی وارد معرکه میشود، اما در "تهاجم فرهنگی" نیازی به لشکرکشی و هزینههای هنگفت نظامی نیست؛ همچنین دشمن در این تهاجم برای تحمیل حاکمیت فرهنگ خود از همهی حربههای سیاسی ـ اقتصادی، نظامی، روانی و تبلیغاتی بهره میگیرد. در "تهاجم نظامی" تنها بخشی از مرزها و سرزمینهای مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار میگیرد، اما در "تهاجم فرهنگی" سلاحهای مخرب دشمن تا عمق خانهها پیش میرود و ذهن و قلب انسانها را نشانه میگیرد. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم، آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرده بود که: بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسانها (هدایتخواه، 1377).
عوامل تهاجم فرهنگی
عوامل تهاجم فرهنگی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) عوامل برونزا: زمینهها، عناصر و ابزاری که به نحوی ردپای کشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده میشود عوامل برونزا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دینزدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیهی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و... . سیاستگزاران و طراحان کشورهای سلطهجو این عوامل را طراحی و برنامهریزی میکنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمیآورند.
ب) عوامل درونزا: زمینهها، عناصر و ابزاری که ریشهی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل کمک میکنند عوامل درونزا هستند؛ از جمله: زمینههایی همچون بیکاری، فقر اقتصادی، نابهسامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و... (مسگرنژاد، 1373 و نگارش، 1380).
شیوههای تهاجم فرهنگی
در یک نگاه کلی شیوههای تهاجم فرهنگی غرب را نیز میتوان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد.
در بعد خارجی، مهاجمان با امکانات و موقعیتهای مختلفی که در مجامع بینالمللی در دست دارند، از طریق شبکههای گستردهی بنگاههای تبلیغاتی و سخنپراکنی خود میکوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگطلبی، ماجراجویی و...و با حربههای شناخته شده و تکراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است که در این راه، زشتترین و شیطانیترین حربهها را برمیگزینند.
در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی به دو شیوهی زیر رخ مینماید:
1 ـ ترویج افکار و اندیشههای غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افکار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایههای اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمانها.
2 ـ تجددگرایی، علمزدگی و عقلگرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غربگرایی، بیاعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانهی عدم تطابق با دانشهای نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بیحجابی و بدحجابی و پوششهای مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بیبند و باری، تهیه و پخش فیلمهای شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای کاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عکسهای مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الکلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر کتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمانهای مبتذل، تشکیل مجالس لهو و لعب و...، مشتی از خروارها توطئهی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلکه تمام موارد فرهنگهای مکتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، 1373).
فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشکیک در حقانیت دین اسلام، انتشار کتابهای ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصهی اجتماع از این موارد به شمار میآید (افتخاری، 1377).